گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تاریخ تمدن - عصر ناپلئون
فصل دوازدهم
II - مجموعه های هنری


ناپلئون با لویی چهاردهم در سرپرستی هنر بدقت رقابت می کرد زیرا مانند او می خواست افتخار و عظمت فرانسه را اعلام کند، و امیدوار بود که هنرمندان او را در خاطرة بشر زنده نگاه دارند. سلیقة خود او عالی نبود، زیرا برای سربازی تربیت یافته و به آن پایبند بود، ولی نهایت کوشش خود را به کار می برد تا نمونه های اصیل تاریخی را در اختیار هنرمندان فرانسوی قرار دهد و آنان را تحت انگیزة خود به کار بگمارد. شاهکارها را نه تنها به عنوان اموال قابل معامله (چنانکه در این روزگار خریده می شود) و غنائم جنگی و شواهد پیروزیهای خود می ربود، بلکه آنها را به عنوان مدل برای دانشجویان در موزه های فرانسه به شمار می آورد؛ به همین ترتیب بود که ونوس مدیچی را از واتیکان، تصاویر قدیسین اثر کوردجو را از پارما، ازدواج کانا اثر ورمیر را از ونیز، پایین آوردن مسیح از صلیب اثرروبنس را از آنتورپن (آنورس)، صعود حضرت مریم اثر موریلیو را از مادرید به پاریس آورد ... ؛ حتی اسبهای مفرغی کلیسای سان مارکو از راه خطرناک ونیز ـ پاریس عبور داده شدند. رویهمرفته، بین سالهای 1796 و 1814، ناپلئون تعداد 506 اثر هنری را از ایتالیا به فرانسه فرستاد که 249 اثر پس از سقوط او بازگردانده شد، 248 اثر باقی ماند، و 9 اثر گم شد. بر اثر چنین غارتی بود که پاریس به عنوان پایتخت هنری جهان غرب جانشین رم شد. هر چه پیروزیهای ناپلئون افزایش می یافت، غنائم موزه های ولایات نیز افزوده می شد؛ و به فرمان امپراطور، برای جادادن آنها، موزه هایی در نانسی، لیل، تولوز، نانت، روان، لیون، ستراسبورگ، بوردو، مارسی، ژنو، بروکسل، مونپلیه، گرنوبل، و آمین بنا شد. ناپلئون کار نظارت بر این مجموعه ها، و مخصوصاً برلوور را، به دومینیک دنون سپرد. دنون خدمات صادقانه و متعددی برای ناپلئون انجام داده بود و هرگز فراموش نمی کرد که امپراطور شخصاً او را از دشتی که تحت آتش توپخانة دشمن در نبرد آیلو قرار گرفته بود به محل امنی کشاند.
ناپلئون مسابقات و جوایز قابل توجهی در زمینه های هنری چندی برقرارساخت. جایزة رم را تجدید کرد و فرهنگستان فرانسه را در رم به حال اول بازگردانید. هنرمندان را به کنار میز خود می خواند و نقش منتقد هنری را بازی می کرد،حتی در طی جنگها. بیشتر به نقاشان اهمیت می داد چه اینان به طور مؤثری اقدامات او را به رسم یادگار جاوید می ساختند؛ و معمارانی را که پاریس را به صورت زیباترین شهر و دورة فرمانروایی او را به صورت نقطة اعتلای تاریخ در می آوردند می ستود. مجسمه سازان را مأمور کرد که پانزده آبنما و فوارة جدید برای تزیین میدانهای پاریس بسازند.
همان گونه که سلیقة او در نقاشی به سبک کلاسیک متمایل بود، در مهندسی نیز سبک با شکوه روم قدیم را دوست می داشت، و بیشتر به استحکام و بلندی اهمیت می داد تا به زیبایی برجستگیها

یا فریبندگی جزئیات. از این رو بارتلمی وینیون را مأمور کرد که یک «معبد افتخار» برای تجلیل «ارتش بزرگ» بسازد؛ به معماران آن بنا دستور داد که جز مرمر و آهن وطلا چیزی به کار نبرند. این کار به اندازه ای پرخرج و دشوار بود که اگر چه در 1809 آغاز شد، در زمان سقوط ناپلئون هنوز به پایان هنوز به پایان نرسیده بود. جانشینانش آن را در سال 1842 تکمیل و به عنوان کلیسا وقف مریم مجدلیه کرده لامادلن نامیدند. فرانسه هیچ گاه این معبد را دوست نداشته است؛ نه پرهیزگاری پاریس با آن نمای زننده تناسب دارد و نه نشاط و شادی آن. ستونهای آن ساختمان بیشتر حاکی از لشکری در حال پیشروی است تا نشان دهندة گناهکاری حساس1 که از بلهوسی توبه کرده و عشق خود را به وفور ارزانی داشته بود. پاله دولابورس (کاخ بورس) نیز ساختمانی عظیم است که توسط تئودور برونییار در 1808 آغاز شد واتین دولابار آن را در 1813 ادامه داد؛ هرگز مال و ثروت2 در جایی به این شکوه و جلال قرار نگرفته بود.
معماران طراز اول این دوره عبارت بودند از شارل پرسیه و دستیارش، پیر – فرانسوا لئونار فونتن. این دو، علی رغم ناسازگاری طرح ساختمانی لوور وتویلری، آنها را با زحمات بسیار به یکدیگر متصل کردند؛ و بدین ترتیب، جناح شمالی ـ حیاط مربع ـ لوور را ساختند (1806). نمای قسمت خارجی را تعمیر و تجدید، و صحن آنها را با پله های بزرگ و سنگین به یکدیگر متصل کردند. همچنین طاق نصرت کاروزل را با سبک و ابعاد طاق سپتیمیوس سوروس در رم ، طرحریزی کردند (1806 – 1808). طاق نصرت با شکوهتر اتوال در منتهی الیه شانزلیره به وسیلة ژان – فرانسوا شالگرن آغاز شد ( 1806)، ولی تازه سر از شالوده بر آورده بود که ناپلئون سقوط کرد، و تکمیل آن در سال 1837، انجام گرفت؛ سه سال بعد بقایای جسد او را، طی مراسم با شکوهی، از زیر آن عبور دادند و به آرامگاهش در هتل دزانوالید بردند. طاق نصرت مزبور اگر چه به طور واضح تقلیدی از طاق قسطنطنین در رم است، از آن - و از هر طاق رومی دیگر-از لحاظ زیبایی برتر است، و قسمتی از آن زیبایی به سبب برجستگیهای مرمرین آن است. در قسمت چپ، ژان ـ پیر کورتو تاجگذاری ناپلئون را حجاری کرد؛ در قسمت راست، فرانسوا روده شور جنگ طلبانة انقلاب را، با استفاده از مارسیز نشان داد (1833-1836). این خود یکی از مظاهر عالی پیکرتراشی در قرن نوزدهم است.
آن هنر دشوار، در زمان ناپلئون پایة عظمتی را که قبل از روی کار آمدن امپراطور داشت مجدداً به دست آورد. اودون تا سال 1828 زنده ماند و مجسمه ای از او ساخت که موجب عضویت آن هنرمند در لژیون د/ اونور شد( مجسمة مزبور اکنون در موزة دیژون است).



<608.jpg>
تصویر عکس از هاشت: آرامگاه ناپلئون در هتل دز / انوالید، پاریس


1. اشاره به مریم مجدلیه است که به وسیلة مسیح از جنون نجات یافت و یکی از افرادی بود که در کنار صلیب مسیح ایستاد و گفته اند که شاهد عروج او به آسمان بود. وی از فاحشگی توبه کرده و با عشق و محبت پای عیسی را شسته بود. ـ م.
2. یعنی ثروت بورس. ـ م.

ناپلئون که هنوز امپراطوران روم، و مخصوصاً وصف حجاری شدة پیروزیهای ترایانوس را به خاطر داشت، به ژان ـ باتیست لوپر و ژاک گوندوئن دستور داد که سرگذشت نبرد او سترلیز را با برجستگیهای مفرغی نمایش دهند؛ و این کار می بایستی با گذاشتن قطعاتی (پلاکهایی) در کنار یکدیگر که به طور حلزونی بر ستونی مشرف بر میدان واندوم بالا رود انجام شود. این کار صورت گرفت ( 1806- 1810)، و در 1808 آنتوان شوده بر روی ستون مزبور مجسمة ناپلئون را قرار داد که از توپهایی که از دشمن گرفته بودند ریخته شده بود. بندرت غرور پیروزمند تا این حد بالا رفته بود.
هنرهای کوچک مانند فرنگی سازی، تزیینات داخلی، فرشینه سازی، سوزندوزی، گلدانسازی، چینی سازی، آینه کاری، گراوورسازی، جواهرسازی، و ساختن پرده های نقشدارو ظروف چینی و مجسمه های کوچک در دورة انقلاب تقریباً از میان رفته بود. در دورة هیئت مدیره وضع آنها بهبود یافت، و در عصر ناپلئون رونق گرفت. در سور دوباره ظروف چینی عالی ساخته شد. هنرمندان میز و صندلی و اثاثة منزل را به طرزی محکم و با دوام ساختندو «سبک امپراطوری» را در این مورد به کار بردند. مینیاتورهایی که در آنها ایزا به شخصیتهای برجستة عصر را به صورتی ریز و درخشان می ساخت در شمار بهترین نوع خود در تاریخ محسوب می شود. ژوزف شینار مجسمه های نیمتنه های سفالی زیبایی از ژوزفین و مادام رکامیه ساخته است؛ مخصوصاً نیمتنة مادام رکامیه که یک پستان او عریان است بسیار زیباست و نمونه و در خور زنی است که مصمم بود تا پایان عمر نیمه باکره بماند.